[بدون عنوانی برای فریده جعفری]

احساس زندگی بخشیدن مخصوص مادر است، احساس به دنیا آوردن مخصوص مادر است. احساس درد مخصوص اوست. درد... درد جسمانی یا درد روانی فرق نمی‌کند، این مادر است که تمام جوانی‌اش را برای این آرزو می‌گذارد. آرزویی که از توانایی او در به دنیا معرفی کردن نوزادی خبر می‌دهد که از پوست، گوشت و استخوان اوست.
ولی در مقابل، احساس زندگی گرفتن از آن که می‌تواند باشد؟ آفریدگاری که خود مختص آفریدن زندگی‌های زیباست؟ یا آن فرشته‌ی مهربانش عزرائیل؟

برای رخ دادن یه حادثه‌ی مرگ این خدا نیست که در مورد بنده‌ی خاصش بدجنسی می‌کند. این ماییم که زنده بودن را ناچیز می‌شماریم. این ماییم که آرزو را ضعیف می‌دانیم. ماییم که همیشه با سهل انگاری‌هایمان کار دست خود و دیگران می‌دهیم. اما باکی نیست. اعتقاد به اجل و فرشته‌ی مرگ که هیچ‌گاه هم مهلت به صاحب اجلش نمی‌دهد، می‌تواند از عذاب وجدانمان کم و بر گردن او بیاویزد.

اما خبری که موجب نوشته شدن این گلایه‌نامه ی کوتاه شده، مربوط به فریده جعفری 24 ساله است که در اولین تجربه بارداری خود و در آخرین هفته حاملگی، بدون هرگونه سابقه ناراحتی قبلی، ساعت هشت شب پانزدهم مرداد 89 به بیمارستان میناب مراجعه می‌کند و پزشک متخصص زنان باد زایمان را با درد معده اشتباه می‌گیرد و برای او سایمیتیکون که ساده ترین قرص برای سوزش معده است تجویز می‌کند.

قربانی‌شدن فریده‌ها گواه صادقی است برای بی رحم شناخته شدن دنیا، نگران نباشید به همه‌ی ما این اعتقاد خورانده شده است. شما می توانید هرآنگونه که می خواهید نمایش مرگ او را جلوه سازید. باور ما شمایید... اما باور خودتان کجا رفته است؟

+ اصل خبر را از وبلاگ گوهر ناسفته در مطلبی برای فریده جعفریی بخوانید.
+انعکاس این خبر در تابناک نیوز ٬ جغد بندری٬ ایرنا...

نظرات 6 + ارسال نظر
مهرداد دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:27 ق.ظ http://boudan.blogsky.com/

وقتی فراموشی جای یادها رو می گیره . . .
وقتی زشتیا جای زیباییا میان . . .
وقتی غفلت جای حضور و بودن را پر می کنه . . .
میشه تاسف خورد برای فریده برای خانم دکتر! برای من برای . . .
شاید هنوز هم باید از این همه وارونگی آسیب ببینیم تا به خودمون بیایم و اندیشه ی رهایی و پرواز رو مهمون وجودمون کنیم . . .

جغد بندری دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ق.ظ

یک نفر دیشب مرد و هنوز نان گندم خوب است
هنوز آب می ریزد پایین
اسب ها می نوشند

امامدادی سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ http://www.rahbaremamdadi.blogsky.com

سلام
مطالعه شد.سپاس

فروغ چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:47 ق.ظ

آخه اطلاع رسانی توی محیط اینترنت که فایده ای نداره.مگه چند نفر میان اینترنت و وبلاگ میخونن؟مخصوصاً امثال اون پرستارا و دکترای علاقه مند به سریال فاصله ها!!!
ای کاش میشد در اخبار استان یا این برنامه مزخرف شو بندر به همچین فاجعه ای اشاره کرد
البته از نظر بعضی ها این اتفاق فاجعه نیست و چیزی نشده
اما شما که توی خونه اون مرد جوان نیستین با یک نوزاد بدون مادر
با یک کوه غصه توی دلش و آینده مبهم خودش و بچه اش
واقعاً چطور میشه مردم را از خواب بیدار کرد؟
شما بهم بگین لطفاً

بهنام پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ق.ظ http://www.disstndtt.blogfa.com

چی بگم والا.
از کی بگم؟
از اون دکتر که با این که اینهمه درس خونده(اگه خونده باشه) بازم فرق معده دردو با درد زایمان نمیفهمه؟
یا ازون زنی که حتی 1% هم به حرف دکتره شک نکرد و به حرفش گوش داد؟
یا به اون رسانه ها که با خبرای الکی خیلی چیزای مهمو نادیده میگیرن؟
یا به خودمون که اینارو میبینیم ولی از بی خیالیمون به یه نگاه گذرا یا یه نظر کوچیک اکتفا میکنیم؟
ازین فریده ها نه تو میناب بلکه تو بندر خودمونم کم اتفاق نمیوفته. کی میدونه تو بیمارستانا چه افتضاحیه...

احمد ذاکری شنبه 24 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:12 ب.ظ

به نظر شما قتل یعنی اینکه شما با چاقو یا اسلحه یک نفر را مورد حمله قرار دهید و او را بکشید در این صورت آن فرد حتما برای نجات جان خود اقدام خواهد کرد .ولی هیچ کس فکر نمی کند بعضی از قاتلین تحت عنوان پزشک و ماما و پرستار در بیمارستان ها مشغول هستند و خیلی راحت و بی سروصدا انسانهای بی گناهی را به قتل می رسانند و برای توجیه عدم اشتباه خود اصطلاحات پزشکی را تحویل جامعه می دهند و پاسخ آنهابرای بازماندگان فقط جمله متاسفیم می باشد .کدام یک از این بی ایمانها و بی دینها خبر از وضع زندگی خراب شده من و طفل معصوم بی مادر من دارند؟ طفلی که حق مادر داشتن را از او گرفتند و حق داشتن همسری بی نظیر را نیز از من سلب کردند و حق زندگی کردن و بودن را از فریده عزیز 24 ساله من به ناحق گرفتند؟انشاء الله خداوند این قاتلین را به سزای اعمالشان هم در این دنیا و هم در آخرت برساند .
احمد ذاکری همسر داغدیده و آواره فریده جعفری

واقعا متاسفم آقای ذاکری...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد