احساس نا امیدی از بهبود

- سلام 

- سلام 

- مشکلت چیه عزیزم 

- خانم دکتر مگر شما به مشکلات دیگری غیر پوست هم رسیدگی می کنید.( خیلی خوشحال بودمُ با سوالش مطمئنم کرد می توانم حسابی راجع به مشکلم گلایه کنم تا دلم آروم بگیرد) 

- صورتتو ببینم 

(با دست نشانش می دهم) راه حل را می پرسم 

بی جواب یک نسخه برایم می پیچد و راهیم می کند. 

 

------------------------------------------------- 

 

احساس بهت کامل را دارم. تمام شد؟ 

یک دکتر ۹ هزار تومانی با یک نسخه ی ۹۰ هزار تومانی همین بود؟ 

 

چه خوب مشکلم را می دانست.  

دوست داشتم تا ابد از بیماری پوستیم رنج ببرم ولی تا این حد مورد کم محلی قرار نگرفته باشم.

نظرات 4 + ارسال نظر
birange birang سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 03:18 ب.ظ

fek konam doktoro eshtebahi rafti, ravanshenas va moshavere ashna soragh daram;) mikhay moarefi konam

هنر یک پزشک در ارتباط برقرار کردن با بیمارانشه. این احساس بهبودی که حال من رو خوب می کنه نه لزومآ قرص و دارو...

شهره پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ق.ظ

الـــــــــــهی! به دل نگیر عزیزم! این که چیز تازه ای نیست...
موفق و شاد باشی!

رضا جمعه 17 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:14 ق.ظ

کدوم دکتر بود تا حالشو بگیرم ):

حدیث شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:07 ق.ظ

آدرس دکتر و بده مام بریم فیض ببریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد